پرنیانپرنیان، تا این لحظه: 14 سال و 7 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

مامانی ودوتا عشق کوچولوش

عید نوروز مبارک

سلام به شما وسلامی به بهار.ببخشید خیلی در گیر کارها بودم ونتونستم بیام بنویسم .شرمنده .توی این مدت یه سفره هفت سین برا مهد پرنیان خانم درست کردم حتی تنگ ماهی هم گذاشتم براش .یک روز هم رفتم مهد با مامان یکی از بچه ها تخم مرغ سفالی با برچسب تزیین کردم.دنیا ی بچه ها خیلی باصفا وگرم بود . جمعه هفته پیش هم نوبت کلاس پرنیان ویک کلاس 3 ساله ها برا جشن بود.نمیدونین وقتی جوجه کوچولوم رو تو لباس محلی سبز رنگ دیدم چقدر ذوق زدم.خیلی خوب برنامه اش رو اجرا کرد .سرود دسته جمعی هم بچه های کلاس خوندن .به نظر خودم مربی پرنیان خیلی بهتر از اون کلاس کار کرده بود اخه تجربه اش خیلی زیاده .همین جا ازشون تشکر میکنم .خاله مهری دستتون درد نکنه .پروسه خرید لباس هم تم...
23 اسفند 1392

بازگشت من

سلام سلام سلام من اومدم.خیلی خوشحالم که نتم مشکلش رفع شده وتونستم بیام .توی این مدت ازخونه مامانم به وب همتون سر زدم وهمه نوشته هاتون رو خوندم.دیگه کم کم اسفند داره از راه میرسه من از بچگی این ماه رو خیلی دوست داشتم.با خودش بوی عید میاورد. امسال از بهمن خرید برای لباس بچه هارو شروع کردم .پرنیان خانم لباساش تکمیل شده فقط مونده کفش .دیروز دیدم پاش روی انگشت کوچیکش یه حالت برامده شده نشان عمه جان دکتر دادم کفتن میخچه شده باید کفش نرم وطبی بپوشه نمیدونم از کجا بگیرم براش.چند جاسر زدم ولی کفشاشون سفت بود وگرون.امیر هم براش لباس گرفتم یعنی امسال من معرکه ای داشتم برا لباس امیر همش درحال خرید وبعد تعویض بودم هی تنگ میشد بایس سایز بزرگتر بگیرم به ...
26 بهمن 1392

روز برفی

سلام دوستای گلم من وبچه ها همه خوبیم.برف هم دیروز کرمان اومد خیلی بچه ها ادم برفی هم ساختن .نت خونه دوباره مشکل پیدا کرده .ایندفعه باید یه فکر درست وحسابی براش بکنم.انشالله همتون تو این روز های برفی خوش باشین
18 دی 1392

یک عددامیر بیمار

سلام .امیر علی دیروز با باباش رفت بیرون برای ثبت نام کلاس زبان البته بابا صبح ثبت نامش کرده بود عصر باید برای تعیین سطح میرفت .که برای ترم 4 قبول شد.من انتظار داشتم ترم بالاتری قبول شه .حالا همین هم بدک نیس.بعد هم رفته بود اصلاح مو .موهاشو کوتاه کرده بود وقتی اومد خانه میلرزید ودست وپایش یخ کرده بود .سریع یه چای گرم بهش دادم ولباس گرم تنش کردم دیدم فایده نداره رفت دوش اب داغ گرفت وزیر دوتا پتو خوابید تا بهتر شد.اما اخر شب تب کرد .امیر مقاومت بدنش خیلی خوبه اما وقتی مریض بشه دیگه از نوع سختشو میگیره قرص استامینوفن دادم تا تبش بیاد پایین ولی تا صبح نخوابید امروز درخدمت من در خانه بوده .پرنیان خانم را هم امروز نفرستادیم .خودم توی خانه بودم دختر...
4 دی 1392

شب یلدا

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه .من بدک نیستم اما میشه گفت تا الان حدود ا ماهه در گیر ماجرای عفونت گوش پرنیان خانم هستیم.دیشب شب یلدا بود .اما ما روز جمعه توی خونه مامانم جمع شدیم .خانواده دایی بزرگم وخاله کوچکم هم امده بودن خونه مامان.تا ساعت 12 اونجا بودیم واخر شب اومدیم خونه .روز چهارشنبه که پرنیان خانم رو دکتر بردیم دکتر گفت جرم گوشش زیاد شده باید برا شست وشو بره .از روز چهارشنبه هم پرنیان بایس قطره گلیسرین برا گوشش استفاده میکرد تا برا شست وشو اماده میشد روز شنبه پرنیان توی مهد جشن یلدا داشتن .من کمی دیرتر  فرستادمش .موهاشم درست کردم ست لباس قرمز سفید پوشید وبا باباش رفت .ظهر که اومدن دیدم یه کادو گنده بغلشه ازش پرسیدم گفت خاله داد...
1 دی 1392

دعام کنین

سلام دوستای گلم پست پایین عکس گذاشتم البته این برای مرداد پارساله.دوستای گلم یه گرفتاری پیدا کردم .برام دعا کنین.الان نپرسین چیه.من وبچه ها خوبیم.
1 آذر 1392

تاسوعا وعاشورا

سلام به تمام دوستای مهربونم.روز سه شنبه قبل از تاسوعا امیر علی درسهای خوندنیشو خوند  . کار زیادی نداشت.معلمش خیلی کاری بهشون نداده بود تا راحت برن عزا داری فقط گفته بود منم دعا کنین.صبح روز تاسوعا بچه ها زود از خواب بیدار شدن.بخصوص پرنیان خانم ما هزسال روز تاسوعا وعاشورا میریم خانه اقای خوشرو البته خودشون فوت کرده ان ولی هنوز عزاداری  توی خونه اشون برقراره وبچه های منم عاشق اینن که برن اونجا بخصوص امیر علی از وقتی 8ماهش بوده بردمش .کمی بزرگتر شد با پدرش میرفت تو دسته وطبل کوچولویی رو که براش گرفته بودیم میزد.امسال رفت یه پرچم سیاهرنگ خرید که بیاد اونجا.ما از قسمت زنانه با مامانم ومادربزرگم وپرنیان رفتیم داخل .خاله ام ودختر خاله ام ...
25 آبان 1392