سفرنامه
سلام عزیزای من .قبل از رفتن کلی نوشتم اما همش پرید من هم دیگه فرصت نداشتم .روز شنبه ساعت 1.5رفتیم سوار قطار شدیم وپیش به سوی مشهد.بچه ها خیلی هیجان زده شده بودن تا به حال سوار قطار نشده بودند .از شانس ما سیستم کولر واگن ما بل کل از کار افتاده بود .حالا ظهر گرم بدون کولر تا ساعت 4 همین جور بود بعدش یه کوپه دیگه بهمون دادن وما نقل مکان کردیم اونجا ساعت 7 صبح یکشنبه هم رسیدیم مشهد .از دور حرم دیده میشد .رفتیم هتل یه استراحت کوچولو کردیم وبعدش عازم حرم شدیم.من وپرنیان از قسمت خواهران رفتیم وامیر وباباش هم از قسمت برادران با پرنیان خیلی نمیشد جلو رفت وزیارت کردیم . نمیدونین چه حال خوبی داشتم .برای همه دوستام وفامیلام دعا کردم .بعد از اونجا هم رفتیم برای ناهار رستوران برادران کریم خیلی غذاش خوشمزه بود.روز دوشنبه هم رفتیم طرقبه گردش ویکسری خرید هم کردیم وبعدش هم رفتیم شاندیز اونجا هم خیلی خنک وخوب بود من نمیدونم هوای مشهد وقتی ما اونجا بودیم چرا اینقدر گرم شده بود.سه شنبه هم روز عید بود صبح رفتیم حرم برا زیارت ایندفعه پرنیان رو دادم به باباش وخودم تنها رفتم ویک زیارت عالی کردم باورتون نمیشه من شما ها رو ندیدم ولی برا دونه دونه شما ها دعا کردم .انشالله خدا قبول کنه.عصر هم رفتیم گردش کوه سنگی .روز چهار شنبه هم بچه ها رو صبح بردم خرید وعصر همسر وامیر رفتن زیارت اما پرنیان خواب رفته بود من مجبور شدم هتل بمانم .مثل اینکه موزه هم رفته بودن توی حرم .تعریف میکردن خیلی جالب بوده.روز پنجشنبه هم روز بازگشت بود صبح فقط به رفتن حرم اختصاص داشت وساعت 2 هم عازم کرمان شدیم .البته با تاخیر رسیدیم به قطار همش بدو بدو کردیم. امیر ورزش ایروبیک رو شروع کرده وهمچنین موسیقی مورد علاقه اش گیتار.از فردا هم باید بره گیتارش رو بگیره سه شنبه اولین جلسه کلاسش است .کلاس زبان هم میره انشالله ریاضی رو هم باید شروع کنه.جشن اموزشی پرنیان خانم امروز بود ما که نرسیدیم بریم جشن پایان سال جمعه دیگه است .راستی یه عروسی هم در پیش داریم .ولی من هنوز نتونستم کفش اندازه پایم رو پیدا کنم از بس پام کوچولو است. دیگه الان باید برم .به این دوتا وروجک برسم در ضمن من این پستا رو از خانه مامانم میام میذارم نت خونه هنوز وصل نیس.