عیدتون مبارک
سلام بلاخره این نت من وصل شد واومدم دیگه. قبل از همه عیدتون مبارک .تو این مدت که نت قطع بود ازخونه مامان میاومدم کم وبیش بهتون سر میزدم.امیر علی کلاس نقاشی رو میره ودیگه راه افتاده طراحی میکنه استادش ازش خیلی راضی هست.میگه استعداد دارهمن خودم هم نقاشی خیلی دوست داشتم امانشد برم دنبالش حالا اگه خدا بخواد امیر رو تشویق میکنم بره دنبالش.کلاس های مدرسه هم اسمش رو نوشتم هم قران و بنیه علمی وهم خط ورباتیک هفته ای 3روز باید صبح ها بره تازه عصرشم کلاس فوتبال داره میگم مامانم فوتبال که میری دروازه بون نشو برو خط حمله یا دفاع که کمی بدوی تا لاغر بشی.تو خونه که هست همش پای تیوی وکامپیوتره ودم یخچال منم همش حرص میخورم میترسم وزنش بالاتر بره همین الانم هم شکمش بزرگ شده همه بهم میگن مواظبش باش.حالا تا اینجا کلاسها رو خوب رفته چون با دوستش رامتین میره خوشحاله.انشالله تا اخر همینطور باشه.اما پرنیان خانم رو ثبت نام کردم مهد کودک تازه اینترنتی هم ثبت نام کردمش اینقده خوشحال که نگو پارسال که امیر میرفت مدرسه این بچه هم کیفشو بر میداشت میخواست بره مهد.از الان هم منتظر رفتن هست
مهد پرنیان همون مهدی هست که امیر میرفت الانم ایلیا پسر داداشم میره ما که ازش خیلی راضی هستیم خیلی منظمه واموزشش حرف نداره .این چند روزه یه تولد رفتیم که دوست امیر بود که چون مامانش هم با من دوست بود من ومامانم هم دعوت شدیم.بچه ها بهشون خیلی خوش گذشت پرنیان خانم هم طبق معمول لباسشون رو خودشون انتخاب کردن ودوتا گل سر خشمل زدن تو موهاشون. دیگه اتفاق خاصی نبوده.البته زندگی هرکس بالا وپایین هایی داره من بیشتر از بچه ها مینویسم بلاخره مشکلات هم هست اما من نمینویسم ازشون چون دلم میخواد وقتی بهم سر میزنین خوشحال از پیشم برین نه ناراحت راستی تو این روز برا من وبچه هام دعا کنین که محتاج دعاهاتون هستیم.