همیشه باید شکر گذار خدا باشیم
سلام اول ازهمه طاعات دوستای مهربونم قبول درگاه خدا .امشب شب عزیز قدره دوستای گلم شما که احیا نگه میدارین برا من وبچه هام دعا کنین .امیر علی دیگه این هفته کلاسهاش تموم شده ومشغول استراحت شده البته دو جلسه پشت هم کلاس فوتبال رو نرفته .داره تنبلی میکنه میگه مچ پام درد میگیره بالای زانوم درد میگیره .میدونه من به این موضوع حساسم.اخه حدود دوسال پیش امیر علی یکشب گفت پام درد میکنه نه زمین خورده بود نه سابقه داشت یک کم پماد زدم روش خوابید. اما فردا صبح بچه فلج شده بود نمیتونست از تختش بیاد پایینزنگ زدم به شوهرم چون بیرون بود که بیا امیر روببریم دکتر وزنگ زدم مامانم که بیاد کنار پرنیان اونموقع اسالش بود .بردیمش بیمارستان باهنر سریع عکس نوشتن گرفتیم دکتر گفت شاید عفونت لگن داشته باشه عکسهارو دید گفت چیزی نیس.اما امیر نمیتونست راه بره عصر هم بردمش دکتر .ازمایش نوشت وگفت باید تو کشش پاش باشه.شب گذاشتیم توکشش بهتر شد .چندتا دکتر دیگه هم بردم.ولی دلم طاقت نیورد. مامانم رفته بود تهران منم دست دوتا بچه رو گرفتم بردم تهران اونجا پیش دکتر خورسندی بردم .که گفت خداروشکر چیزی نیست.خیلی خداروشکر کردم وخوشحال شدم.توی این هفته با کلاسهای امیر مشغول بودیم وکارهای پرنیان خانم .یک کشوی اختصاصی بهش دادم برای گیره ها وزیور الاتشون نمیدونین چقدر مرتبه .محال بهم ریخته باشه.یک مدتی هم هست میگه گوشهاموسوراخ کنین .من دلم میخواد ولی همسری میفرماین زوده دردش میگیره.
داداش من ویلون میزنه امیر علی هم میگه من میخوام بزنم میگم مامانم توباید بری کلاس نت یاد بگیری ولکن نیس.میترسم بره ولی ادامه نده.دوستای کرمانی جای خوب برا اموزش موسیقی سراغ دارین ؟ دیشب با خانواده رفتیم بیرون میخواستم مامان وبابا رو دعوت کنم شام .بتونم یکم از خجالت کارهایی که برامون میکنم در بیام رفتیم رستوران هفت اشیان خیلی خوب بود محیطش جمع وجور بود موسیقی داشتوشامش خوب بود نرخاش هم خوب بود.جاش تو هفت باغه نزدیک باشگاه اسب سواری.تازه هم بازشده.دیشب مسابقه برا زوجهای جوون داشت که اونهم خیلی جالب بود.امیرعلی جان که اصلا از جاشون تکون نخوردن .میترسم وزنش بره بالا.دیگه باید برم براهمتون دعا میکنم.