پرنیانپرنیان، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 19 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

مامانی ودوتا عشق کوچولوش

روز نوشت روزهای مهر

1392/7/16 9:35
426 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دیروز کلی نوشتم اما یادم رفت ثبت موقت بزنم همش پرید.دیروز اول ماه بود برا همه دعا کردم.اما روز نوشت روز 5 شنبه صبح پرنیان خانم بیدار شدن بهش گفتم امروز نرو امیر هم تو خونه است .گفت نه خاله منتظر منه باید برم.لباسشو پوشید وباباباش رونه شد.منم مشغول امورخانه شدم.امیر حدود ساعت 9 بیدار شد نشست پای تلویزیون .منم یکریز کار کردم .یکدفعه یادم اومد امیر دفتر ریاضی گاج میخواد شب قبلش بهم گفته بود .لباس پوشیدم که برم امیر گفت ترجیح میده خونه باشه.همیشه همینجوره بیشتر دوست داره تو خونه بمونه.رفتم تو خیابون شریعتی بانک کتاب اونجا یک عالمه کتابه.دفتر ریاضی برا امیر دوتا کتاب برا خودم ودوتا پازل برا پرنیان خریدم واومدم بیرون.رفتم مرکز خرید ازادی نتیجه اش خرید یه بلوز ابی برا پرنیان خانم بود.تا به خودم اومدم دیدم ظهر شده رفتم پرنیان رو برداشتم واومدم سر راه هم مقداری خوراکی برا خونه خریدم .عصرش به اصرار بچه ها رفتیم سرزمین رویایی بچه ها بازی کردن تو قسمت رستورانش موسیقی زنده گذاشته بودن وبرا بچه ها مسابقه گذاشتن که امیر شرکت کرد خیلی هم خوشش اومده بود پرنیان هم امیرو تشویق میکرد.تو ماشین بچه ها زنگ زدن با مامانم صحبت کردن .بچه ها خیلی دلتنگ مامانی میشن این روزا.رسیدم خونه حس کردم حالم خوب نیس اما اهمیت ندادم یک دفعه نتونستم خودمو کنترل کنم وببخشید ب ا ل ا اوردم اخرش خون روشن بود همرمان دچار درد قفسه سینه ودرد پشت کمر شدم خودم حدس هایی زدم زنگ زدم دختر داییم موبایلش خونه بود شوهرش گوشی اش را بر داشت اونم پزشکه تا گفتم گفت دختر داییم بیمارستانه برو اونجا حتما چکاپ کن . منم رفتم  دختر داییم چکاپی کرد وگفت احتمالا مخاط معده خونریزی داده بعد یکسری دارو داد .اومدم خونه ولی مواظب بودم اگه علامتی داشت بر گردم.

صبح جمعه مامان زنگ زد چیزی نگفتم اما به عمم که دکتره وکنار مامانم بود گفتم گفت حتما برو دکتر داخلی منم که هنوز نرفتم.پرنیان هم دچار سرفه وابریزش از بینی شده بود دارو دادم گفتم میبرمش شنبه پیش دکتر.شنبه امیر رفت پرنیان موند پیش من عصر بردمش دکتر معاینه کرد وگفت باید انتی بیوتیک بخوره بعد گفت تا حالا چند بار پرنیان رو معاینه کردم هر دفعه یه صدایی اضافه تو قلبش هست حتما ببرینش متخصص قلب کودکان .اومدیم بیرون ساعت 8 بود به شوهرم گفتم همین الان باید بریم .بچه رو بردیم گفت الان سرما خورده معلوم نمیشه 2_3 هفته دیگه بیارین .بعد گفت 60_70 درصد چیزی نیس اگه باشه با دارو خوب میشه .براش دعا کنین.یکشنبه ودوشنبه هم به امورات بچه ها ورسیدگی به درس امیر گذشت.امروز هم مادر شوهر مارو به صرف ناهار دعوت کردن که باید بریم.ببخشید که سرتون رو درد اوردم.راستی من وپرنیان رو از دعاهای خوبتون محروم نکنین.الان دیگه باید برم به امورات خونه برسم به خدا میسپارمتون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

هدیه
16 مهر 92 17:51
انشالله که چیزی نیست اما حتماً پیگیری کنین
دکتر ِ خودتون رو هم حتماً برین، پشت گوش نندازین
اگه قابل باشم براتون دعا می کنم عزیزم، انشالله همیشه سلامت باشید


مرسی خانمی.محتاج دعاهای خوبت هستم.
من ودخملی
16 مهر 92 19:48
دوستم ایشالا که چیزی نیست به دلت بد راه نده..

در مورد معده خودت ولی جدی بگیر.. معده جای حساسیه و همه بدن آدم به اون بستگی داره.. پیگیرش باش دوستم..




مرسی دوست گلم.باور میکنی اینقده دور وبرم مشکل هست رسیدگی به خودم یادم میره

فرنا
20 مهر 92 10:04
انشالله كه چيزي نيست و هر دوتون زود خوب ميشين نگران نباش اما پيگير باش


مرسی عزیزم
الهام(مامان هلسا)
21 مهر 92 8:34
سلام عزیز دلم.نه ایشالله هیچی نیست.چون تو سرماخوردگی ریه صدای خس خس داره مطمئنا همون بوده.مواظب خودت هم باش عزیزم.بچه ها در وهله اول احتیاج به یه مامان سالم و پرانرژی دارن.مراقب خودت باش و حتما اگه علائم تکرار شد دکتر متخصص برو.ایشالله بهتر باشین.هلسا هم بدجور سرماخورد ولی خدا رو شکر بهتره.دکتر پرنیان کیه؟


مرسی گلم میام بهت میگم.
ساقی
21 مهر 92 14:29
سلام عزیزم . نگران نباش گلم ایشالا که هیچ مشکلی نیست و مادر و دختر خوب خوبین !
البته تا الان که حتما رفتی دکتر . بیا خبرش رو به ماهم بده .


خیلی رفتم .اصلا خودمو یادم میره ساقی جونم.
غزال
30 مهر 92 13:54
سلام عزیزم خوبی خیلی دلم برات تنگ شده بود شرمنده یه مدت طولانی ای بود نبودم اینترنتم قطع شده بود تا وصل شه مکافات داشتم مامانی حالا که خوبی بهتر شدی؟ راستی غصه نخوری واسه پرنیان ها انشاالله که چیزی نیست خودتو نگران نکن عزیزم فعلا




خوشحالم که نتت وصل شده .مرسی عزیزم.